در فراق اندیشمند متفکّر عزیز استاد دکتر سید محمد هاشمی
Category : اخبار
خداوندا! قلب سترگ مردِ جاویدِ حقوقِ اساسیِ مردم در برابر ظلم و ستم تاب نیاورد. هان! مهربانا! ما بی پناهان را یاری رسان که او چون ما تحمل جشن در ظلم و ستمگری نداشت. سی سال پیش همین دیروز بود که فردی تهی مغز و برده فکر، کلت کمری خود را در کلاس درس حقوق اساسی استاد سید محمد هاشمی بیرون آورد و به طرف قلب نازنین وی نشانه گرفت تا دیگر زبان عدالت جوی او علیه خودکامۀ عصر در کام نچرخد. هر چند در آن روز قسمتی از قلب نازنین وی ناخواسته از طپش باز ایستاد، ولی دل بزرگ وی سال ها لنگان لنگان، در حالی که کمان خود را برای هدف قرار دادن ظلم و ستمگری بر دوش داشت به طرف عاملان آن نشانه می رفت.
استاد با مغز متفکر و نابغه خود به عنوان یکی از پرآوازه ترین معلم حقوق بشر، خدمات ماندگاری ارائه کرد. او با شأن درجه یک دانش، آراسته به صفت فروتنی و تواضع بود و سرسختانه در مقابل قدرت نگاه انتقادی داشت و بر این باور بود که قانون اساسی باید مبتنی بر تنظیم قدرت و تضمین آزادی ها باشد و اصلِ برتری حق بر قدرت و برتری آزادی بر قدرت را همیشه باید پاس داشت.
معرفت علمی انتقادی چندین نسل از حقوق دانان ایران در حوزه حقوق اساسی مردم، مدیون کوشش های کم نظیر آن نامدار عرصه حقوق بشر خواهد بود؛ برای استاد همیشه کرامت انسانی و حقوق و آزادی ها، به عنوان شریف ترین و اصیل ترین اصل ها بودند. استاد با صلابت خاص خود بیان می فرمود که اسلام فقط در خوبی ها خلاصه می شود و هیچ بدی و ظلم و ستم را در ساحت مقدس آن راه ندارد.
استاد برجسته حقوق عمومی و حقوق اساسی مردم مطالب خود را به صراحت تمام بیان می کرد و می فرمود مردم ستمگری و دیکتاتوری عاقبت ندارد. روزی در دانشکده غوغایی به راه انداخت که این ها ستمگر، دیکتاتورند، بزرگترین دیکتاتورهایی که روی تاریخ را سیاه کرده و سیاه تر خواهند نمود. به وی عرض کردم استاد عزیزم، دوستت داریم، اندیشه ات را می ستائیم، عدالت خواهیت را ارج می نهیم، ولی ضرورت ندارد که با این همه صراحت و بلاغت فریاد بکشید و داد و فریاد راه بیندازید! آهسته هم ارشاد فرمایید، صدایت انسانمدار و مبارکتان از دهکدۀ عالم به آسمان هفتم می رسد. فرمودند فلانی! تقصیر من نیست، تقصیر خانم است که خدا حفظش فرماید، غذاهای خوشمزه می پزد و منِ ابر مرد بیرون خانه، هم جرأت سر پیچی از دستور ندارم. اگر طالب آزادی و زندگی هستی، نمی توانی از فرمان آن ها، حفظهن الله تعالی، سرپیچی کنی!! وای از شوخ طبعی های نمکین و دلنشین استاد و امان از فراق یار!
حقوقبانان گرامی، دوستان جلیل القدر! عزیزان داغدیدۀ خانواده، گرچه روح لطیف استاد با غمگین ترین پرواز به آسمان های شادی ترین ابدیت رفت، ولی لبخند ملیح عدالت خواهش در دل عدالت جویان نقشی ماندگار بست. بی شک او با عدالت طلبی خود در زمره کسانی است که خداوند او را در گروه پیام آوران صلح و دوستی و انسانیت قرار داده است. غم فراق او در دنیای ظلم و ستم چنان بزرگ است که کوه ها تاب مقاومت آن را ندارند، اما ما انسان های ظلوم و جهول و البته عدالت خواه، جرعه های تلخ فراقش را آرام آرام به ناچار می نوشیم، آن هم از جام زهرآگین ظلم و ستم کج اندیشان که با تحکم بردگان فکری در هم آمیخته و ستمگر خود را فرهیخته می نامند.
چگونه باید فقدان استاد سید محمد هاشمی را به مردم ایران و خانواده و نهادهای حقوقی و شاگردان وی تسلیت گفت که حق مطلب ادا شده باشد؟ ما مردگان متحرک، همراه آن زندۀ جاوید، خوشحالیم که در راه و قافله عدالت طلبی هستیم. باز هم، چون گذشته، استاد را در روان خویش الگو قرار داده و در دل اسوه اش می داریم؛ با دیدۀ تر بدرقه اش می کنیم و گل بوستان “دانش رعایت حقوق مردمی” او را با ژاله های جاری شده در نهرهای عشق چشم خویش آبیاری خواهیم کرد.
مهراب داراب پور
استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی 21/11/1401